سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اخلاص، رازی از رازهای من است که آن را به قلب هریک ازبندگانم که دوستش داشته باشم، می سپارم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله ـ به نقل از جبرئیل از خداوند نقل می کند ـ]
کشکول عشق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» از زندگی یک فیلسوف (1)

سلام
این دفعه قصد دارم خاطراتی از زندگی علامهء فقید محمد تقی جعفری رو مرور کنم . چون این خاطرات زیادند اونها رو توی چند بخش تقدیم میکنم . امیدوارم مفید باشه .
پدرش شاگرد نانوایی بود و بیسواد . در طایفهء استاد کسی از بزرگان و علماء شناخته نشده . ولی پدر اهل راستی و صفا بود . بدون وضو دست به خمیر نان نمیزد . میرزا هادی حائری ازعلماء بزرگ میگفت : راهی که با مشقت با 70 سال علم و حکمت طی کردیم پدرت توی خونش داره .
تازه پدر ازدواج کرده بود که تبریز قحطی شد .دوتا نون سنگک و یک جعبه شیرینی خرید تا با دست پر به منزل زن عقد کرده ش ببره . بین راه دید داخل خرابه ای دو نفر دارن استخوان لاشه های مرغ و گوسفند رو میخورن . یکی از نونها و شیرینی رو بین اونا تقسیم کرد . وقتی چند قدم رفت دوباره برگشت دید دست به آسمون بلند کردن و میگن : ای مرد خدا بهت فرزند صالحی بده .
مادر استاد از سادات علوی بود و بخلاف پدر باسواد . اولین بار استاد قرآن رو پیش او یاد گرفت . پدرمادر استاد طبیب بود میر ربیع حکیم بهش میگفتن . پدر استاد جوونیهاش پیشش کار میکرد.پدرمیگفت : یه روز دیدم یک آدم قوی هیکل یک آدم ضعیف رو کولش گذاشته اومد مطب .گفت: حکیم به دادم برس داداشم داره میمیره . حکیم بهش گفت : پا شید برید حالش خوب میشه دوا هم نمیخواد . اونا که رفتن میر ربیع حکیم به من گفت : سه روز دیگه برو به محله شون یه سری بزن . سه روز بعد رفتم . اونچه دیدم تعجب و سوال منو برانگیخت . دیدم اون مرد ضعیف که داشت میمرد و داداشش کولش کرده بود جلو در نشسته و داره گریه و بی تابی میکنه . رفتم جلو گفتم : چی شده؟ فهمیدم اون داداش قوی هیکله از دنیا رفته . *

*برگرفته از فیلسوف شرق - محمد رضا جوادی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » منتظر قائم ( پنج شنبه 86/7/5 :: ساعت 11:56 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بعد از 7 سال
کودک عشق
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 37
>> مجموع بازدیدها: 97550
» درباره من

کشکول عشق
منتظر قائم
یک مسافر دنیا مثل شما که فکرای قشنگی داره . برای یه زندگی عالی زیر سایهء آقامون اینجا و اونجا.

» پیوندهای روزانه

محمد علی مقامی [210]
نسیمی از بهشت [266]
سوزن بان [263]
[آرشیو(3)]

» آرشیو مطالب
اخلاقی
اعتقادی
خاطرات
درد دل
مقدمه
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
خاطرات آقای لطیفی

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب